ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.81K subscribers
474 photos
277 videos
349 files
1.27K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124
@Sadat_MR
👈ارتباط با مدیران
Download Telegram
پــــــــــــــــــدر جـــــــــــــــــــــــــان

زده داغ غمت آتش بجانم ای پدر جان ربودی از تنم تاب و توانم ای پدر جان

نشسته گوییا غمهای عالم در دل من ندارد یک ستاره آسمانم ای پدر جان

فلک کردی چرا در بندغم عمری اسیرم بزیر این همه غم ناتوانم ای پدر جان

سیه پوشت شده این خانه ی تاریک و خاموش
چرا بردی صفا از آشیانم ای پدر جان

گرفتار غم و اندوه و هجران تو هستم بود نام تو هر شب برزبانم ای پدر جان

کسی از سینه ی پر غصه ام آگه نباشد یقین بعد از تو من زنده نمانم ای پدر جان

نمی دانم چرا این سینه آرامش ندارد بود در موج غم روح و روانم ای پدر جان

گذارم صورت خود را بروی عکس ماهت بیادت روضه از مولا بخوانم ای پدر جان

همان مولا که رأس از پیکر پاکش جدا شد از این غم روز و شب گوهر فشانم ای پدر جان

علی اکبر و عباس او را سر بریدند بیاد اصغر شیرین زبانم ای پدر جان

پدر جان کن دعا شیدای محزون را همیشه دعاگوی تو من در هر مکانم ای پدر جان
@khatm14
#روضه_ختم_پدر

((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر))


مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت.
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد.
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود:
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است.
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمؤمنين.

کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg

پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈

@moslemi124 👈
شعرختم خوانی پدر
گره افتاده درکارم زداغت    بگو بابا کجا گیرم سراغت       گل گلخانه ام بابا توبودی چراغ خانه ام بابا تو بودی

پس ازباباغریب خانه ام من غریب خانه وکاشانه ام من       کجا رفتی کجا رفتی عزیزم  که هم باید بسوزم هم ...

بهرجا وبهرسوسرکشیدم    زبابامهربانترمن ندیدم        چراغ خانه ها گردیده روشن  جدا ازما چرا گشتی کجایی

صفای خانه وکاشانه بابا    گل یکدانه گلخانه بابا     زداغ هجر تو سیه پوش  چرا بابامراکردی فراموش

بگلزاری که دیدی باغبان نیست  گلی خواهی که انجا چون خزانیست

الهی  شو بشه افتو بره کوه   که بابای جونیم ازدربیاد تو    شده نامت پدرورد زبانم   زده اتش غم هجرت بجانم

سرقبرت کنم خاک عزا سر   که تورفتی ازاین کاشانه دیگر  بگوش جان نمیاید صدایت  کجایی جان منبابا فدایت

کنون من امدم خاکت ببوسم    باشکم تربت پاکت ببوسم     بجز تو کس نباشد یاور من  که باشد بعد تو بال وپر من

زداغت دیده ام دریاست بابا    دلم چون لاله صحراست بابا   چه زود ازخانه وکاشانه رفتی  فتادم ایپدر ازپا کجایی

بپاخیز وببین کاشانه ما       زهجرت ساکت وتنهاست بابا  تو رفتی ودر امید بستی  زداغ دوریت پشتم شکستی

بسوز ای شمع ازغم درکنارم  که شددرخاک همه داروندارم   فلک با من نگر اخر چها کرد اجل امد ترا ازمن جا جا کرد

بسوز ایدل که ان ارام دل رفت    عزیز ومونس من زیر گل رفت    چهل روزه که محنت یارما شد 

بسوزایدل غریبی بد بلاییست    بلای جان من دردجدایست          زماتم اه وزاری کارما شد

بسوزایدل عزیزان دل غمینند همه ازداغ او ماتم نشینند              چهل روزاست گلم برباد رفته

عزیزجانم ازروزی که مردی    دل وجان مرا همراه بردی        بچرخ ازقلب ما فریاد رفته

دم مرکت تماشایت نکردم نگه برروی زیبایت نکردم              پدر غمخوار ویارماتوبودی

گره افتاده در کارم زداغت    بگو باباکجاگیرم سراغت           بعالم افتخار ما توبودی

 کسی درزندگی بابانمیشه     عزیزی مثل او پیدا نمیشه            چهل روزاست وما بابا نداریم

  چهل روزه که ازما دیده بستی زداغ خود دل ماراشکستی           بغیراز ناله وغوغا نداریم

چهل روز است بابا زیر خاک است

دل وابستگان اندوهناک است

چهل روزه چراغم گشته خاموش

چهل روزه گلی پژمرده دارم   

چهل روزه دلی افسرده دارم
فشار قبر چیست؟
بخونید خیلی جالبه👍👍👍👍👍


استادالهی قمشه اي ، فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید:


که مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟

استادالهی قمشه اي

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است . این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .

وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"

ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
لطفاً این متن رو دقیق بخونید چون ارزش هر کلمه معادل دنیایی فهم و شعور هست.
Forwarded from Deleted Account
زده داغ غمت آتش بجانم ای پدر جان                              ربودی از تنم تاب و توانم ای پدر جان

نشسته گوییا غمهای عالم در دل من                                  ندارد یک ستاره آسمانم ای پدر جان

فلک کردی چرا در بندغم عمری اسیرم                            بزیر این همه غم ناتوانم ای پدر جان

سیه پوشت شده این خانه ی تاریک و خاموش                  چرا بردی صفا از آشیانم ای پدر جان

گرفتار غم و اندوه و هجران تو هستم                          بود نام تو هر شب برزبانم ای پدر جان

کسی از سینه ی پر غصه ام آگه نباشد                      یقین بعد از تو من زنده نمانم ای پدر جان

نمی دانم چرا این سینه آرامش ندارد                       بود در موج غم روح و روانم ای پدر جان

گذارم صورت خود را بروی عکس ماهت                بیادت روضه از مولا بخوانم ای پدر جان

همان مولا که رأس از پیکر پاکش جدا شد          از این غم روز و شب گوهر فشانم ای پدر جان

علی اکبر و عباس او را سر بریدند                                بیاد اصغر شیرین زبانم ای پدر جان

پدر جان کن دعا شیدای محزون را همیشه                دعاگوی تو من در هر مکانم ای پدر جان
Audio
صوت پرسوز دشتی
مداح محسن صفری
#اشعار_ختم_جوان
#جوان_ناکام

ناکام نیست آنکه ز دنیا جوان رود
یا از جهان شکسته دل و خسته جان رود

ناکام نیست آنکه بمیرد ز داغ دل
یا عاشقی که با غم و رنج نهان رود

ناکام نیست آنکه ز گلزار زندگی
ناچیده گل به حسرت ازین بوستان رود

ناکام آن کسی که به درگاه ذوالجلال
یک ره نکرده سجده ازین خاکدان رود

ناکام آن کسی که ز نور محمدی
نابرده بهره، خاک شود، از میان رود

ناکام آن کسی است که بی مهر مرتضی
نزد قسیم نار و قسیم جنان رود

ناکام آن کسی که ز درگاه فاطمه
مطرود گردد و ز پی این و آن رود

ناکام آن کسی است که بیگانه با حسن
در حال جهل و غفلتش از تن روان رود

ناکام، آن کسی است که عشق حسین را
پیدا نکرده، بی خبر از این جهان رود

ناکام آن کسی است که همچون معاویه
قرآن به کف به جنگ امام زمان رود

دنیا، حسان، چو مرحله ی امتحان ماست
ناکام، آن که رد شده از امتحان رود

#مرحوم_حسان
#اشعار_ختم_جوان

#جوان

نوجوان ناکام تصادفی (به عنوان مثال علی)
غرقه بخون شد پسرم علی جان
خون برود از جیگرم علی جان
ای گل غم پرور من علی جان
غرقه بخون شد بر من علی جان
از چه تو آهنگ سفر کرده ای
خون بدل و خون به جیگر کرده ای
از چه شکستی کمر مادرت
خاک تو شد بر سر من علی جان
ای که غریبانه سفر کرده ای
از چه به یکباره تو پژمرده ای
دل ز پدر مادر خود برده ای
نیست به لبهای پدر خنده ای
بی تو چه سازم گل نوباورم
بین دو چشمان ترم علی جان
بعد تو من روز شبان بیقرار
گشته خزان این گل من در بهار

زندگیم گشته و فقط انتظار
رفتی چه شد این همه قول و قرار
بی تو چسان زنده بمانم پسر
عشق تو شد باور من على جان
خواهر تو بر سر و سینه زند
برادرت ناله از این غم زند
دوست رفیقان همه در آتشند
دست اجل داس بر این ریشه زد
روز عزایت همه گریان ببین
خنده برفت از لب من على جان
ای گل من ظلم جفا دیده ام
ظلم کجاتا به کجا دیده ام
لنگرودی گشته نواخان من
از همه دوستان صفا دیده ام
نیست کسی نا برسد داد من
داغ تو شد قاتل من علی جان
عباس عیوضخانی. مراسم حیدری مهیار.m4a
20.6 MB
🏴اولین سالگرد جوان ناکام
🍂مرحوم مهیار حیدری🍂


بانوای مداح اهلبیت (ع)


موضوع،روضه حضرت علی اکبر💯
((غریق دریا جوان ناکام ))
بوسه بر آب زدم یکدفعه بی تابم کرد
هرچه فریاد زدم زود مرا خوابم کرد
مانده ام بیکس و تنها که پریشانم کرد
من جوان بودم این حادثه ناشادم کرد
در میان موج دریا گل شناور گشته بود
مادر بیچاره ام بی یار و یاور گشته بود
دست پا کوبیده ام بر آب یاریم نکرد
این چه مرگی بود مادر از چه پرپر گشته ام
هیچ پرسیدی ز من ای طفل بی جرم و گناه
آب دریا عاقبت از چه ترا کرده جدا
دل بدریا میزنی از این دل ما بیخبر
رحم کن بر مادرت با من بگو این ماجرا
تو ای دریا (نام جوان مثلا جواد =جوادم) را ز چه از من جدا کردی
نمیدانی بدان ظلمی به قلب بینوا کردی
نشد گیرم عروسیش تو عیشم را عزا کردی
کجا بردی جوانم را تو این قلبم سیاه کردی

@khatm14
#شعرچهلم_جوان_ناکام

رفتی و بعد ازتو دگر یاری ندارم
می بارم از داغت چو اَبرِ نوبهارم

بعد از چهل روز و چهل شب نور چشمم
ای کاش بودی تا ببینی حالِ زارم

آه ای عصای پیری ام ای صادق من
بین مادر غمدیده ات را سایه سارم

گفتی که راحت می شوم از بعد خدمت
راحت شدی ای شمع شب سوز مزارم

یک روز نه یک اربعین نه ای عزیزم
تاعمر دارم از غم تو سوگوارم

بهرتسلای دل حسرت کشیده
عکس تو راشبها گذارم درکنارم

سنگ.صبور من شده سنگ مزارت
از داغ تو مادرببین چه بی قرارم

تواهل هیات بوده ای و اهل روضه
من هم تو را نزد اباالفضل می سپارم

درهر زمان که روضه خوان روضه بخواند
باروضه ی اکبر مثال خون ببارم

باحسرت کرببلا رفتی عزیزم
ناکام من ای مه جبینم گلعذارم

#مجیدمرادزاده_غلام_قنبر


@khatm14
#روضه_ختم_جوان

((روضه حضرت علی اکبر(ع)به جهت ختم جوان))


خبر مرگ تو را تا که شنیدم پسرم
مرگ را در نظر خویش بدیدم پسرم
تا که آمد به سر نعش پسر گفت پدر
چون هلال از غم داغ تو خمیدم پسرم

روزی ساربانی به محضر پیغمبر اکرم به آمد؛ جگر شتری را جلوی رسول الله گذاشت! گفت: شتر را نحر کردم، اما نمی دانم چرا جگرش سوراخ است. پیامبر فرمود: بگو ببینم بچه این شتر را جلوش ذبح کردید؟ گفت: بلی، رسول الله فرمود: داغ فرزند جگر را سوراخ کرده است. اما فدای جگر سوخته ات بشویم یا ابا عبدالله نقل می کنند، یکی از بزرگان امام حسین را در عالم رویا زیارت کرد، دید همه زخمها خوب شده، پرسید: روی زخم چه مرهمی گذاشتی که خوب شده است؟ فرمود: اشک محبان و گریه کنانم مرهم زخم های من است. عرض کرد: پس چرا زخمی که روی قلب شما است خوب نشده؟ فرمود: آن زخم، اثر داغ پسرم علی اکبر است که خوب نشده، آن زخم به جگرم خورده است و تا قیامت خوب نمی شود. |
دو جا سراغ داریم که امام حسین و خودش را روی جنازه انداخته است: یکی وقتی که مادرش فاطمه از دنیا رفت. مولا علی بدن فاطمه زهرا را کفن کرد. بند کفن را بست. صدا زد: بچه هایم بیایید یک بار دیگر با بدن مادرتان وداع کنید. امام حسین با خودش را روی بدن مادر انداخت.
یک بار دیگر در کربلا بود. وقتی جوانش علی اکبر صدا زد: «یا ابتاه» ابی عبدالله خودش را رساند کنار بدن قطعه قطعه شده پسرش علی اکبر آمد و صورت بر صورتش نهاد. اما زینب خودش را رساند کنار قتلگاه علی اکبر تا برادرش حسین به کنار جنازه پسر جان ندهد.
علامه امینی می نویسد: زینب دید حسین لب دارد کنار جنازه علی جان می دهد، نفس هایش به شماره افتاده است. اسلام می گوید: اگر جوانی بمیرد، بابا را جلوی جنازه ببرید، بابا پشت سر جنازه نیاید، چون پدر طاقت ندارد جنازه پسرش را ببیند، ابی عبدالله بدن قطعه قطعه شده جوانش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، دلش آرام نشد، صورت به صورت علی گذاشت، آرام نشد. و فرمود: «قتل الله قوما قتلوك يا بني ..... على الدنيا بعدك العفا».۱

@khatm14
‍ روضه مجلس جوان #

توسل به علی اکبر (ع)


پنهان به زیر خاک شد قد رسای تو

غمگین مباش در دل ما هست همیشه جای تو

زین مرگ ناگهانیت ای نازنین بدان

بیگانه سوخت تا چه رسد اشنای تو

داغ اولاد جوان میشکند پشت پدر

وای بر مرده جوان و ز حال مادر

این چراغیست که خاموش نگردد هرگز

داغ اولاد فراموش نگردد هرگز

بزار چند کلمه از زبان مادر داغدیده بخوانم

میدونم داغ دیدی نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم

الان غریبه .............(روز ...ماه ..سال )

که صدای مهربانت را نشنیده مادر
الان غریبه ......که روی ماهت رو ندیده مادر

عزیز دلم دلم برات تنگ شده هر وقت دلم بگیره میام کنار قبرت میشینم اشک غریبی میریزم میگم عزیز دلم (اسم جوان ) من مادرم طاقت دوریتو ندارم هر طرف رو نگاه میکنم صدای مهربانت رو نمیشنوم


یه روزایی دل مادرای داغ دیده غم داره بخدا مادری که داغ جوان دیده باشه نیاز به خوندن نداره

گل ببینه یاد جوانش میفته دادماد ببینه یاد جوانش میفته حالا اگر دلت شکسته اشکاتو امیخته کن با اشکای امام حسین ع دلتو ببر کربلا بریم کنار خیمه ابا عبدلله چخبره

لشكر دارند به هم میگن:حسین زمین خورده، حسین زمین خورده

رو جسم اكبر اُفتاده، انگاری كه مُرده، انگاری كه مُرده

یه وقت دیدند یه خانم داره میدوه، هی به سرو سینه میكوبه، هی میگه: خدا بی برادر شدم، خدا عزیز برادرم رو كشتند، اومد از پشت سر شونه های ابی عبدالله رو گرفت، حسین پا میشی یا نه؟ از مادرم یاد گرفتم، اگه الان بلند نشی گیسوانم رو پریشان میكنم. بلند شد ابی عبدالله شروع كرد حرف زدن

پاشو ببین شكستم

داره می لرزه دستم

بعد یه عمر آخرش

خودم چشات و بستم

یه وقت ابی عبدالله به خودش اومد گفت:عجب توقعی از بچه ام دارم

نظم تنت به هم ریخت

فَـقَـطَّـعوهُ بِـالسُّیـوف اِربـاً اِربـا

نظم تنت به هم ریخت

چه خاكی شد بر سرم

ببین دارن می خندند

به اشكای خواهرم

خون ریخت روی صورت عقاب(اسب علی اكبر)، عقاب نفهمید كجا داره میره، یه عده زن های جراح آورده بودند،انتهای خیمه های لشكر دشمن كارشون بخیه بود.

زن های لشكر عدو، خدایی نامردند، خدایی نامردند

دور تن یوسف من، هلهله می كردند، هلهله می كردند

گرگ های كوفه كردند، بچه ام رو تیكه تیكه

خونه دل از دو چشمم، میرزه چیكه چیكه

هر كی صدای من رو میشنوه،به چشماش التماس كنه، چند قطره اشك، هدیه كنید، به روح همه انبیاء،اولیاء، هدیه كنید به روح خانم زهرا سلام الله علیها، هدیه كنید به روح همه ی گذشتگان از شیعیان و  محبین امیرالمؤمنین علیه السلام، پدرها، مادرها، اونایی كه این روضه رو شنیدند، گریه كردند، گریوندند:سر علی رو گذاشت رو زانوش، دلش آرام نگرفت، سر علی رو چسباند به سینه اش، دلش قرار نگرفت.آی مردم چه كرد؟سر رو گذاشت روی خاك های گرم كربلا، خم شد صورت رو صورت علی، حسین......

                              
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg

پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈

@moslemi124 👈
مجلس جوان ناکام

لالا لالا لالا ماه شب افروز
شبم با گریه میشه صبح هر روز

دلم از رفتنت آتش گرفته
ببم جان
دلی از غم همه سوز و همه سوز.
..... دو بیت آخرمو دیگه بیشتر آزار ندم
سلام بدید به علی ،امروز امروز چقد علی خواهر داره، الحمدلله غریب نیستی علی جان گریه کن داری ،این خواهرا میخاستن شب دامادی گل رو سرت بریزن، بگن حجله دامادیت مبارک...

سلام ای نور چشمان تر من...
. سلام ای شاخه یاس پر پر من.
..... علی جان جواب برادرا رو نمیدی نده جواب خواهرا را نمیدی نده جواب بابا را نمیدی اما ببین مادرت داره جون میده......
چشات و بستی و رفتی عزیزم
نگفتی چی کشیده مادر من.
نگفتی چی کشیده مادر من
..... به روایتی پنج کفن برا مولا آوردن سفارش مولا این گونه بود پنج کفن به تن امیرالمومنین ع کردند ایشالا گریه کنید با این روضه ثوابش را هدیه کنید به روح شاد روان علی و همه ی گذشتگان قربون دلت برم.....
میان همه دلها امان از دل زینب.
... کفن و آوردن برا امیرالمومنین ع بغچه را نگاه کرد دید یه دونه کفن دیگه بیشتر نمونده حسینی ها نگاش به امام حسن ع افتاد این کفنم برا حسنم نگاش به حسین ع افتاد برات بمیرم ای برادر بی کفنم اما غصه نخور داداش اگر کفن نداری مادرم یه پیراهن دست دوز برات اماده کرده با همون دست شکسته هاش برات دوخته... بدن مولا را میان قبر گذاشتن......

متن روضه جوان ناکام
باصدای
حسین کریمی نیا


@khatm14
#اشعار_ختم_پدر

بذارین بگم به عالم، که یتیمی پر درده
پتیما با من بخونید، اونکه رفت برنمیگرده
بابا جونم بابا جونم، من برات روضه میخونم
چند روزه تو رو ندیدم، نام تو ورد زبونم
از در و دیوارخونه، بی تو بوی غم میباره
چه جوری برم بخونه، خونمون صفا نداره
روی قلب من نوشته، که چها بهت گذشته
واسه ما دادی جوونی، بخدا جات تو بهشته
دل من دریای خونه، اشک من چه لاله گونه
چه کنم چه چاره سازم، کی تو این دنیا میمونه

@khatm14
بابای مهربونم کجایی بابا .. بابا اگه یکی ازمن سوال کنه .بگه یه چیزی برا بابا بگو. من اینو میگم .. میگم .خدا الهی همه موجوداتت برن اما پدر بمونه.. آخه اگه قراره پدر بره منم حرف دل امام حسین و میزنم .مگم بابا. الدنیا بعدک العفا . یعنی دنیای که بابا نداره .خونه ای که بابا نداره .خاک بر سره او ن زندگی بیاد .اگه مصیبت یه بابا برا همه سخت باشه .برا دختر بی بابا خیلی سختره . الهی بمیرم برات بابا .هفت روزیه به گوشیه تلفنت زنگ میزنم اما همش گوشیت خواموشه بابا چه روزایی بود وقتی دلم میگرفت بهت زنگ میزدم میگفتم بابا میگفتی جان دخترم. جان عزیز دلم. نمیدونم خبر داریانه تو این چند روزه خیلی عزیز تر شدی برام حتی اون عکس قشنگی رو که با من گرفتی رو تصویر زمینه گوشیم کردم . نمی زارم کسی به من بگه بی بابا . اگرم بگه عکستو نشونش میدم میگم به من نگو بی بابا اینم عکس بابای جوونه منه منم بابا دارم .آی باباجونم امروز خیلی باهات حرف دارم بابا.آخه خیلی خوب میدونم دیگه برنمیگردی میدونم دیگه به سراغم نمیای . اما بزار برات بگم من اصلا دیگه تنهات نمیزارم غروب هر پنج شنبه میام کنار قبرت میشینم برات گل میارم .سنگ قبرتو میشورم. میشینم باهات دردودل میکنم.صورتمو میزارم رو سنگ قبرت میگم بابا برام قصه بگو بزار مثل اون وقتا خوابم بگیره نوازشم کن بابا . بابای مهربونم . از همه اینا سختر اینه .چندسالی همه مناسبتهارو کنارم بودی شب یلدا . عید نوروز . ماه رمضون . ماه محرم .. تو بهم بگو کدومشو فراموش کنم . همه این روزا رو باتو خاطره دارم .. اگه یادت باشه شب یلدای پارسال خونه ما بابایی داشت. صفایی داشت. اما . چی شد یه دفعه دلت هوای آسمونهارو کرد . باباجون مهربونم . هروقت گریم میگره به یاد سه ساله امام حسین می اوفتم .آخه اونم مثل من دلش بی قراره باباش بود. اما دلم می خواد هروقتی که بیاد تو می افتم برا اون سه ساله بی بابا ناله بزنم .آخه غمه روضه رقیه دل منو آروم میکنه درد دلاش دلمو آرو میکنه ..(بگم چی میگفت اون دختر )میگفت . عمه بابا جون اومد .. باچشم پرخون اومد. ببین سرش شکسته رو دامنم نشسته .. . چه دردو لی کرد این دختر اما بمیرم این آخرین درد و دلش بود دیگه چیزی نگفت برا بابا .. یه وقت عمه جانش اومد صدازد رقیه جان . رقیه من تره ندامه آزار بمیره عمه .. شه سره بلاره شه بابا ره بار ..نشون هاده ته شه لینگ آبله . اما نکن دتر عمه جا گله ..



تقدیم به همه مداحان

@khatm14
دیشب تو خواب،بابامو دیدم

که تو نگاهش یه دنیا غم بود



*امیرالمومنین علیه السلام فرمود:فاطمه جان رحمی به حال بچه هات بکن ... فرمود:من دیگه باید برم*



دیشب تو خواب بابامو دیدم

که تو نگاهش یه دنیا غم بود

از وقتی که چشامو دیدش

همش حواسش،به صورتم بود ...



گریه م گرفت،وقتی دیدم

خبر داره (از غربت من۳)

میگفت چرا،خون افتاده

به چشمایِ (امانتِ من۳)



حالا وقتِ رفتنه اما

خاطره هامون،راهمو بسته

میخوام پاشم،جلوت بشینم

دردِسره این دستِ شکسته



دلم میخواد،پاشم بازم

دخترمو (بغل بگیرم۳)

حالا که اون منو میخواد

جلو چشاش،دارم می میرم



حالا وقتِ وصیتامه

بلند شو رخت عزا به تن کن

نیمۀ شب،تنهایِ تنها

با اشکِ چشمات،منو کفن کن



چن تا کفن برایِ من برایِ تو

(برا حسن هست۳)

مادر بمیره که فقط برا حسین

(یه پیرُهن هست۳)



حسین ... وا .....



*نمیدونم کنار گودال اون لحظه مادر بود یا نه! وقتی که اون نانجیب پیراهنُ داشت از تنش بیرون می آورد ... (برا حضرت زهرا هر چقدر داد بزنی کمه ...) برا این مادری که فرمود : یا رسول الله مهریه منم مثل دخترای دیگه باشه ؟ فرمودند :چی میخوای دخترم ؟ گفت : مهریۀ من میخوام از طرف خدا یه امان نامه باشه برا امت تو روز قیامت بتونم شفاعتشون کنم ... جبرییل نازل شد ، آورد ... امضا شده از طرف پروردگار .



امروز وقتی که داشت وصیت میکرد به امیرالمومنین اون نامه رو آورد ، فرمود : این نامه رو بذار زیر کفنم ...

این روایتم توی بحارِ : امیرالمومنین میفرمایند : دیدم فاطمه داره گریه میکنه ... تو گریه هاشم میگه : خدا ! شیعیان ما ... شیعیان ما ... دوستان حسینم ... دوستانِ علی ... همه دل نگرانی این مادر نه برای زینب نه برای ابی عبدالله ... برا من و تو بوده ...



همه وصیتاشو کرد، صدازد : علی جان! "غَسِّلنی بِاللَّیل ... کَفِّنّی بِاللَّیل ... دفِّنّی بِاللَّیل ..." نکنه کسی باخبر بشه .. اما مثل امروز مولا وقتی برگشت خانه دید انگار وضع فرق کرده ... دیشب وصیت میکرد اما امروز بلند شده داره خونه رو جارو میزنه . الهی قربون این مادر مهربون برم ... با این بهونه همه رو از خونه بیرون کرد ... کسی نباشه جون دادنش رو ببینه ... علی جان برو مسجد قربونت برم، میخوام نان درست کنم برا بچه هام ... حسنم،حسینم شما هم برید مسجد ... فقط وقتی تنها شد با اسماء ،خیالش راحت شد همه رفتند ... فرمود : اسماء! ساعتی بعد وقتی آمدی تو حجره م اول وارد نشو . اگر دیدی روبه قبله خوابیدم ، پارچه ای روم انداختم بدون مهمانِ بابام رسول خداشدم ... بگو برن علی رو صدا کنند .. اسماء میگه دل تو دلم نیست، خدا نکنه بلایی سر دختر پیغمبر بیاد .. اما امر فاطمه ست...



گذاشتم ساعتی گذشت،وارد حجره شدم،دیدم دختر رسول الله رو به قبله خوابیده،یه پارچه رو صورتش انداخته،آمدم صداشون زدم ... بی بی جان! :کلِّمینی! جوابمو بده ... داشتم با فاطمه حرف میزدم یه وقت دیدم درِ خونه باز شد آقازاده ها وارد خونه شدند ، یه نگاه به من کردند اسماء مادرمون کجاست؟ الان داشت برامون نون درست میکرد ، حالش بهتر شده بود ، دیدند آقازاده ها مادرشون خوابیده.با تعجب گفتند این موقع روز هیچ وقت مادرمون نمیخوابید ....



دویدند وارد حجره شدند ... دیدند مادر رو به قبله خوابیده ... وقتی رو صورت مادرُ کنار زدند ،دیدند مادر از دنیا رفته .. سریع دیدند امام حسن خودشُ رو سینۀ مادر انداخت ... هی صدا میزنه مادر جواب حسنُ بده دارم دق میکنم ...



جوونا اربابتون یه کاری کرد تا قیامت بهتون درس داده ... یه وقت دیدن آمد پایین پای مادر ... رو پاهایِ مادرُ کنار زد ... صورت گذاشت کف پایِ مادر ...



قدیمیا اینطوری روضه رو میخوندن ... میگفتن هر دیدی یه بازدیدی داره ... اینجا حسین پایین پای مادر اومد ... تو گودال مادر اومد پایین پا نشست ... اما مدینه کجا ؟! کربلا کجا؟! جلو چشم مادر ..."والشِّمرُ جالسُُ عَلی صَدرِه ..."



هر چی میگفت آه جگرم ... کسی صداشو نمیشنید ... مادر تو سینه میکوبید براش ... بمیرم برات ... غریبِ مادر ...

"بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا..."

کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg

پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈

@moslemi124 👈
پــــــــــــــــــدر جـــــــــــــــــــــــــان

زده داغ غمت آتش بجانم ای پدر جان ربودی از تنم تاب و توانم ای پدر جان

نشسته گوییا غمهای عالم در دل من ندارد یک ستاره آسمانم ای پدر جان

فلک کردی چرا در بندغم عمری اسیرم بزیر این همه غم ناتوانم ای پدر جان

سیه پوشت شده این خانه ی تاریک و خاموش
چرا بردی صفا از آشیانم ای پدر جان

گرفتار غم و اندوه و هجران تو هستم بود نام تو هر شب برزبانم ای پدر جان

کسی از سینه ی پر غصه ام آگه نباشد یقین بعد از تو من زنده نمانم ای پدر جان

نمی دانم چرا این سینه آرامش ندارد بود در موج غم روح و روانم ای پدر جان

گذارم صورت خود را بروی عکس ماهت بیادت روضه از مولا بخوانم ای پدر جان

همان مولا که رأس از پیکر پاکش جدا شد از این غم روز و شب گوهر فشانم ای پدر جان

علی اکبر و عباس او را سر بریدند بیاد اصغر شیرین زبانم ای پدر جان

پدر جان کن دعا شیدای محزون را همیشه دعاگوی تو من در هر مکانم ای پدر جان

@khatm14
پنجشنبه است

برای شادی روح عزیزان مخصوصا پدران اسمانی 😔
فاتحه ای بخونیم

امید که دعاشون نوری بشه در تاریکی های راه زندگیمون

🌸🌸
پوررحمت ختم مادراملش.m4a
21.7 MB
ذاکر اهل بیت ناصر پوررحمت شهرستان رودسر مجلس مادر

@khatm14